نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

آب بازی !

  سلام دوباره نازگلی دیروز لباس شسته بودم اونم چه لباس شستنی دفعه اول طبق معمول گذاشتم تا شما لالا بشی بعد لباس ها رو بردم تو حیاط پهن کردم هر لباسی رو که پهن میکردم میدیدم اصلا تمیز نشده یه عالمه لباس که انگار نه انگار شسته شدند  به لباسشویی یه عالمه چیز گفتم خلاصه یکدفعه یادم اومد یادم رفته تو لباس شویی پودر بریزم برا همین لباسها تمیز نشدند خلاصه تصمیم داشتم با دست لباس ها رو بشورم گفتم لباس شویی دیگه تمیز نمیشورم تا یادم اومد تاید نریختم دوباره لباسها رو گذاشتم تو لباسشویی و دیگه شما هم بیدار شدی بعد لباسشویی که خاموش شد رفتم لبیاسها رو پهن کنم که شما اومدی دم پله و هی صدام میکردی منم اومدم دمپایی هات رو پات کردم تو حی...
1 شهريور 1390

خانم گل و ماجراهای لالا !

                سلام جگرم خواب شبت منو کشته میدونی شبا تو 3 بیداری و نمیذاری بخوابم دیشبم بعد خوابت هی بیدار میشدی و شیر میخواستی که تا سحر خوابو بیدار بودم اینقدرم خسته و بی حال بودم که پاشدم سحری گرم کنم با بابایی بخوریم که سرم گیج رفت بابایی هم نخوابیده بود و حال خوشی نداشته گفت من سحری نمی خورم برا خودت گرم کن منم از خدا خواسته گفتم منم نمی خوام اومدم خوابیدم بنده خدا بابایی با کلمن نشسته بود بالا سرم بهم آب میداد که تشنم نشه بعدم بیدارم کرد گفت اذان گفتن من دارم میرم سر کار پاشو نماز بخون و پشت درو بنداز منم نماز خوندم خوابیدم تا 11 صبح بعد بیدار شدی یکم به خوردی...
1 شهريور 1390